پروانه پر سوخته
|
|
پروانه ای پر سوخته باز آمده از شهر شام در جستجوی شمع و گل ، می گردد اطراف خیام
پروانه پرپر می زند، هی خاک بر سر می زند گوید به خود بی شمع و گل ،از چه تو آوردی دوام
گاهی رود در خیمه گه ، گاهی رود در قتلگاه گرد حریم شمع و گل، پروانه شد در استلام
او از چهل منزل سفر، آورده با خود صد خبر با اشگ چشم و سوز دل، گوید خبرها بر امام
کرببلا بار دگر ، همرنگ عاشورا شده انگار از نو شد عزا،غم می دهد از نو سلام
پروانه می گوید به شمع،تاریک شد دنیای من خاموش گشتی از چه رو، در تو نبوده این مرام
گفتا چنین پروانه را، خاموش گشتم من اگر اما به دین جد خود ، از کار خود دادم قوام
پروانه ی پر سوخته ، تو صبر کن صبری جمیل تا آن که آید منجی و خنجر کشد او از نیام
گیرد تقاص خون ما، از غاصبان و ظالمان آن منتقم ، آن بت شکن، وقتی که بنماید قیام
از قاتلان مادر و از قاتل اجداد خود و از دشمنان اهل بیت(ع)، منجی بگیرد انتقام
|
یکشنبه 92 دی 1 |
نظر بدهید
|
|
|
|